Friday, December 28, 2007

جزام ِ ذهن ِ من را ببین - من دیگر برای تعریف ِ حال ِ خودم هم اصراری بخرج نمی دهَم این روز ها آنقدر همه چیز دارد بد می گذرد که روح ِ من مدام به خود میپیچد -انگار که دستش را دور ِ خودش را حلقه کرده باشد و روی زمین غلت بخورد - تن من هم عادت کرده است که شب ها توی هوای سرد برای خودش هی بدود هی بدود و به هیچ کجای این دنیا نرسد -باور کن این مزه ی خونی که هر شب خودش را توی دهان من می چپاند اصلا حس خوبی بمن نمی دهد - من را مدام یاد ِ این ساعت هایی می اندازد که من قرار است پیش تو باشم و نیستم تمام این روز ها باید با تو بگذرد اما نمی گذرد - من آنی نیستم که باید باشم - ببین که چقدردرد آور است آدم توی آینه که نگاه می کند خودش را شبیهِ پازل هایی ببیند که شکل ِ بهم ریخته اش را هیچ فکر ِ بی نقص و نابغه ای سامان نمی دهدمن دارم درد می کشم مثل ِ صدای بی وقفه ی فندکی که هیچوقت روشن نمی شود--- ؟

Wednesday, December 05, 2007

...۱-زنی را ديدم که موی سرش آويخته بودند و مغز سرش می‌جوشيد؛ او زنی بود که موی خود را از مرد نامحرم نمی‌پوشانيده‌است.
۲-زنی را ديدم که به زبان آويخته بودند و آب داغ جهنم را در حلق او می‌ريختند؛ او زنی بود که با زبان شوهر خود را آزار می‌داده‌است.
۳- زنی را ديدم که او را به پستان آويخته بودند زيرا او از همسرش تمکين نمی‌کرده‌است
.۴-زنی را ديدم که گوشت بدنش را می‌خورد و آتش در زيرش شعله می‌کشيد زيرا او خود را برای نامحرم زينت می‌کرده‌است.
۵-زنی را ديدم که به پاهايش آويخته بودند در تنوری از آتش؛ او بدون اجازه شوهرش از خانه بيرون می‌رفته‌است.۶
-زنی را ديدم که پاهايش را به دستهايش بسته بودند و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط بودند؛ زيرا او غسل حيض و جنابت انجام نمی‌داده‌است و بدنش را از نجاسات پاک نمی‌کرده‌است و نمازش را سبک می شمرده‌است.
۷-زنی بود که کور و کر و لال بود و در تابوتش آتش بود و مغز سرش می‌جوشيد زيرا او از زنا فرزند پيدا کرده‌بود.
۸-گوشت بدن او را از جلو و عقب با قيچی‌های آتشين می‌بريدند زيرا او خود را به مرد نامحرم نشان می‌داده‌ تا در او رغبت پيدا کنند.
۹
-او به صورت سگ بود و آتش در پشتش داخل می‌کردند و از دهانش بيرون می‌آمد و با گرز آتشين به سر و بدنش می‌زدند زيرا او خواننده و آوازه‌خوان و حسود بود.*
خواهران عزيز تکليف من يکی که معلومه. از مو و زبان و پستان و پا آويزونم. اين‌که آتيش از کجام می‌ره و به کجام میاد و گوشت بدنم چه‌جوری بريده می‌شه هم يه چيزيه بينی و بين الله. اگه بخوام اعتراف کنم هم تجاهر به فسق می‌شه هم اين‌که آقامون می‌گه تا وقتی خودت اعتراف نکنی اشکالی نداره. شما هم خود دانيد. اگه فهميدين از کجاتون آويزون می‌شين التماس دعا.
*حديث شريف معراج