Monday, June 25, 2007




هی می خورم دوباره لبم را لذیذ تر

تف می کنم تمام ِ خودم را غلیظ تر

زیر ملافه های تو دنیا قشنگ بود

زیر ملافه های تو حالا مریض تر ↓

که می شوم کنار شومینه / جَرق جَرق

هیزم بریز توی نگاهی که هیز تر↓

زل می زده همیشه ی این تختخواب را

که هی فرشته اش بشوی هی عزیز تر
***
توی فضای خسته ی «قلبت» به خواب رفت

توی «نوار» خالی و خونی تمیزتر...

No comments: