نمیشود برای مرد، همه چیز بود، و انتظار داشت تنها برای تو باشد، بماند ... مردها همواره در رفتنند و بازایستادنهاشان برای درک لذتی نو و بازیافتن نیرویی است که راه از پاهاشان گرفته است ... اگر بنا بود یک تن خواستهای ما را ارضا کند، توحید چنان جهانشمول میشد که از ابتدای خلقت تا این لحظه که داری میخوانیام، ذرهای نشانه از حضور خداگونهها نمیبایست وجود داشته باشد. حال آنکه حتی مؤمنترین بندهگان نیز میان خود و خدای خود واسطهای قرار میدهند که نداشتههای آن خدای برتر را تکمیل کند ... من هرگز آنقدر کامل نیستم که تو را از حضور زنهای دیگر بینیاز سازم ... هر چند داشتههای من فراتر از داشتههای آنان باشد. همین که یکی از نداشتههای مرا دارد کافی است تا به سوی او متمایل شوی ... حتی یکی از نداشتههای من!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
احوال ... بامزه ی خوب من چطوره؟ خوبی یا هنوز مثل همیشه عصبی هستی؟
...
حرف حق که دیگه تائید و تاکید نمی خواد. حرف حق میزنی اما داستان اون اقلیت مردها رو شنیدی که زنهاشون فلجن و اینها یک عمر به اون زن های فلج خدمت میکنن و یکبار هم خیانت نمی کنن. هستن عزیزم. هستن گرچه خیلی کم هستن، مردهایی هم هستن که هیچوقت تحت هیچ شرایطی ولو در بدترین حالت به زن خودشون خیانت نکنن. این مردها شدیداً عاشقن. شدیداً
khoffi golam??? koshiiiii arosak
Post a Comment