Tuesday, August 21, 2007



من!
بانوی تمام بادبادک ها و کلاغ ها
امشب را اعتراف خواهم کرد
امشب را خواهم گفت
که از تمام کلاغ ها و سیگار ها
خسته ام !
خواهم گفت که بادبادک ها
خیال بازگشت ندارند
پنجره ها بسته اند
شعرهایم همه خشک شده اند
دیگر کبریتی ندارم .......

آسفالت های سرد خیابان
پاهایم را دوره میکنند
اینجا جای مردن نبود
اینجا جای مردن من نبود!

1 comment:

Anonymous said...

این جا جای زنده ماندن هم نبود.