Friday, October 19, 2007

هر شب جواب می­شود از پشت در [سلام]
یک مشت نامه سمت خدایی بدون نام
یک مشت نا...د ِ حرف/بزن توی گوش من
[آهسته تر دوباره بگو از خودت برام]
شرجی­ تر از مشاجره­ی خرده شیشه­ها
شرجی­تر از تشنج ِ ترسوی انتقام
من را به قصد کشت کسی بوسه می­زند
هر شب میان خستگی خیس خواب هام
هر شب که از میان خودم غلت / می خورم
از این کمیک تلخ به ته مانده­ی درام
آن روزها که آمدنت دیر و زود داشت
زل می زدم به پوچی این کوچه­ها مدام
زل می ­زدم به صندلی لیز لحظه ها
به اشتهای کور خودم پشت میز شام
***
هی می­دود به سمت ِ/خدا می­دود هنوز
تا پله­های چندم این راه ناتمام ....

5 comments:

Anonymous said...

فراتر از شعر می پری بانو؛ ترانه میخونی برای دلت؟ ناز میخونی! ناز میخونی! ناز میگیشون! چون ناز هستی
"شرجی" چقدر اینجا شرجیم "خیس" ام اینجا هر روز صبح مثل حلزون وز شده!
تو ماهی تو ماهی فراتر از ماهی و نه به بوی بد ماهی به زیبایی ماهی به معصوم بودن ماهی...

Anonymous said...

{گل}{گل}{گل}
یه دسته گل برای تو زیبا

Anonymous said...

salam refigh
musici ke roye webloget gozashti fogholade toye fazasaziye sherat komak karde.lotf mikoni esme khanandash ro baram email koni?
roozbeharam@yahoo.com

roozbeh said...

salam refigh
musici ke roye webloget gozashti fogholade be fazasaziye sherat komak karde.lotf mikoni esme khanandash ro baram befresti?
mamnonet misham

Anonymous said...

هی میدود به به سمت خدا میدود هنوز
تا پله­های چندم این راه ناتمام
اینو دوسش داشتم...یا اینو
واژه ی شرجی تر یه حالی داره برام